همیشه وقتی میخوایم به جلسهها برسیم تیتیل تند تند راه میره منم پشت سرش میدوم. بعدشم زود میرسیم منتظر میشیم پشتِ در.
این من و تیتیل هستیم. از نظرِ ابعاد البته. وگرنه تیتیل به این مرتبی نیستش. البته من در مملکت خود قد بلند محسوب میشدم که به این روز افتادم : | قدرِ مملکت خودتونو بدونین.
سوژه ی نصفِ نقاشیهای دفتر چرک نویسم تیتیله. از زوایای مختلف. به نظرم دلیلش اینه که کلن برداشتم از کارم راضی کردن تیتیله همیشه. یه بارم اومد رو دفترم کنار عکس خودش برام حساب کتاب کرد